شب های قدر

ساخت وبلاگ

یادش بخیر. یه روزایی از قبل برا سال تحویل و عید پست می‌نوشتم و ساعتش رو تنظیم میکردیم که خودکار ثبت بشه. چه رنگی رنگی و اسمایل بازی هایی که نمی‌کردیم....

خب ... خب.... عیدتون مبارک.رفقای قدیمی که وبلاگاتون داره خاک میخوره و احتمال ۹۹ درصد این پست منم نبینین. الهی که سال خیلی خوبی براتون باشه.ارزوهاتون خاطره شن.

شب های قدر...
ما را در سایت شب های قدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beham-residim بازدید : 8 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 4:06

از دیروز همش خاطرات سال اول دانشگاه که ماه رمضون بود (الانم که ترم دو هستم و باز رمضون) و خاطرات شش سال پیش که رویاهامون درست روز اول این ماه قشنگ سه نفره شد برام تداعی میشه.چه روزایی که تو اون هفت ترم با پریسا تو دانشگاه نداشتیم.چه روزایی بودن.... چقد با هم خوش بودیم.مداااام میگفتیم و میخندیدیم.مثل معجزه بود همکلاسی شدنمون.از بهترین روزای عمرمون بودن.و شش سال پیش،همچین روزی البته به قمری فهمیدیم داریم یه خونواده سه نفره میشیم.چقدددد قبلترها به سورپرایز کردن علی تو همچین روزی فکر میکردم.اما خودم سورپرایز شدم.و امسال اولین سالی که من تو ماه میهمانی خدا میرم سر کار. درست که خوابم خیلی کم و خسته میشم.چون گاهی وقتا ناهار خورده نخورده مجبورم بشینم سر کلاس مجازی.اما برام بی نهایت لذت بخش.میدونی انگار وقتی یه راهی میشه انتخاب خودت هرچقدر توش سختی باشه بازم به جون میخری.خب دیگه برم.نماز روزه هاتون قبول باشه.التماس دعا. یا حق شب های قدر...ادامه مطلب
ما را در سایت شب های قدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beham-residim بازدید : 19 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 4:06

تا ۲۰‌سالگی رو عمیقا یادم.

اما از ۲۰ تا همین الان که ۳۱ سالم،

حقیقتا نفهمیدم کی از راه رسید و طی شد...

انگار که اون ده سال رو یه جایی گم کرده باشم.خاطرات خوب و بدش یجورایی مبهم.نه شیرین و نه تلخ و نه حتی ترش‌... ملس؟!شاید...

شب های قدر...
ما را در سایت شب های قدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beham-residim بازدید : 11 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 4:06

سلااااام.خوبین؟اصلا نمی‌دونم آخرین بار کی اینجا نوشتم.چی نوشتم.فکر میکردم بتونم حضور خودمو اینجا حفظ کنم.حتی اگه خیلی از بچه ها نباشن.اما واقعا نمیشه.البته‌کلا زیاد نمی نویسم.امروز یهو یاد قبلاً افتادم.چندین سال پیش همیشه یه دفتری، سررسیدی،دفترچه ای با یه خودکار همرام بود همه‌جا می‌نوشتم.اصلا عادت داشتم بنویسم.شبا قبل خواب.و احساس میکنم همین نوشتن چقد خوب و چه کمک بزرگی به من میکرد.الان یه سررسید بنفش خوشرنگ دارم که البته مال سال ۹۸ و هنوز تو صفحه جای شب های قدر...
ما را در سایت شب های قدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beham-residim بازدید : 52 تاريخ : پنجشنبه 18 ارديبهشت 1399 ساعت: 10:28

یه برگ بیدی دارم که یک سال و پنج ماه و دو روزش.چون که دوستم سه سالگی آوینا بهم داد.البته قلمه بود و خودم تو گلدون کاشتم.امشب دیدم کلی برگ و ساقه خشک و شاید بدقواره!!!داره.دست به کار شدم.داشتم‌تمیزش میکردم که یهو یه ساقه خشکیده اومد زیر دستم.کندمش و بعد دیدم ای دل غافل.... یه جوونه کوچولوی خوشگل سبز روش بوده که من ندیدم و دوباره به گلدون منتقلش کردم.... اون مدتی که کانال داشتم بچه ها میگفتن مبهم می‌نویسی.یا کامل بنویس.یا کلا بی خیال شو و من بی خیال شدم.مثلا شب های قدر...
ما را در سایت شب های قدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beham-residim بازدید : 62 تاريخ : پنجشنبه 18 ارديبهشت 1399 ساعت: 10:28

کاشکی همه چی مثل سابق میشد...

اون روز و شبایی که با خوشحالی و گآهی غم هایی که فکر میکردیم ته درماندگی مینوشتیم.

کاشکی... کاشکی...کاشکی...

هربار این صفحه سفید رو باز میکنم دلم پر از غم میشه.نمیخوام چند روز بعد...چند ماه و سال بعد هم همینطور باشه و هر بار با مرور گذشته غم عجیبی رو روی سینم حس بکنم....

 

شب های قدر...
ما را در سایت شب های قدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beham-residim بازدید : 61 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 12:11

یا ننوشتن,؟!این چند وقت که نبودم هی میخواستم بیام بنویسم.چون من آدم نوشتن,تم.از همون بچگی.هی می‌نوشتم.اصلا من یعنی خود کلمه.حرف...نوشتن,.اما بذارین بگم خیلی وقت دیگه اینجا هم نمیتونم اونجوری که باید بنوی شب های قدر...ادامه مطلب
ما را در سایت شب های قدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beham-residim بازدید : 57 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 20:16

همدیگرو دوست داریم.از همه دونفره هامون لذت می‌بریم.حل جدول،فیلم دیدن،حتی بعضی وقتا دلتنگی هم شیرین میشه.فقط بعضی وقتا...

اما وقتی نگاهمون به وروجک میفته،تند تند برامون حرف می زنه.چشماشو گرد می‌کنه و داستان کتابشو توضیح میده... یه حال و هوای متفاوت تر از همه دونفره هامون.دوسش داریم.

این دوست داشتنی ترین دوست داشتن ِ دو نفره مون

شب های قدر...
ما را در سایت شب های قدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beham-residim بازدید : 79 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 20:16

الان که دارم می‌نویسم صورتم از گریه خیس.آوینا رو پام خواب.اومدم بنویسم و نوشتن برامون معجزه کنه.بذارین از اول شروع کنم.نه سالم بود که حمید داداشم به دنیا اومد.چیز زیادی تو ذهنم نیست اما میدونم که هیچو شب های قدر...ادامه مطلب
ما را در سایت شب های قدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beham-residim بازدید : 65 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 20:16

مامان و بابام سال شصت و چهار ازدواج کردن.دی سال شصت و هشت،یه روز  برفی تو بیمارستان فاطمیه سابق و امام رضای فعلی به دنیا اومدم.از اون بچه های خوش شانس بودم که چند سال اول زندگی,شون با وجود پربرکت پدربز شب های قدر...ادامه مطلب
ما را در سایت شب های قدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beham-residim بازدید : 87 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 20:16